جدول جو
جدول جو

معنی قرخ سقر - جستجوی لغت در جدول جو

قرخ سقر
(قِ قِ)
دهی است از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه واقع در 23 هزارگزی شمال قره آغاج و 2500 گزی جنوب شوسۀ مراغه به میانه. موقعجغرافیایی آن کوهستانی و معتدل و سکنۀ آن 122 تن است. آب آن از چشمه سارها و محصول آن غلات، نخود، بزرک و شغل اهالی زراعت، و صنایع دستی آنجا جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فرخ سیر
تصویر فرخ سیر
دارای سیرت نیکو
فرهنگ فارسی عمید
(قَ رَ سُ)
دهی از دهستان چهاراویماق بخش قره آقاج شهرستان مراغه واقع در 22 هزارگزی جنوب خاوری قره آغاج و 50هزارگزی جنوب شوسۀ مراغه به میانه. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل است. سکنه 43 تن. آب آن از چشمه و رود خانه قنیرجه و محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان جاجیم بافی و فرش بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
چرخ سپرنده. چرخ گذار. چرخ نورد. چرخ رو:
ماه من چرخ سپر بود روا کی دارید
که بدست زمی ماه سپر بازدهید.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(فَرْ رُیَ)
نهمین از سلاطین بابری هند که از 1124 تا1131 ه. ق. پادشاهی کرد. (یادداشت به خط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(فَرْ رُ یَ)
آنکه سیرتی پاک و خصال ستوده دارد. نیکوسیر:
خسرو فرخ سیر بر بارۀ دریاگذر
با کمند اندر میان دشت چون اسفندیار.
فرخی.
رجوع به فرخ شود
لغت نامه دهخدا
(قِ قِ)
دهی است از دهستان شراء بخش سیمینه رود شهرستان همدان واقع در 33000 گزی خاور همدان و 12000 گزی خاور شوسۀ همدان به ملایر. موقع جغرافیایی آن کوهستانی، سردسیر، و سکنۀ آن 274 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، لبنیات، انگور و شغل اهالی زراعت و گله داری، و صنایع دستی زنان قالی بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(سُ سَ)
نام مرغی است که عرب آن را حمره نامند. (از ربنجنی)
لغت نامه دهخدا
(رُ سِ پَ)
که روی خود سپر سازد. که رخ چون سپر دارد:
مرد آن باشد که پیش تیغ تو
چون آینه جمله رخ سپر گردد.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
تصویری از فرخ سیر
تصویر فرخ سیر
سیرت نیکو داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قرا سنقر
تصویر قرا سنقر
ترکی سیاباز سیهباز از مرغان شکاری، شب سیاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قره سنقر
تصویر قره سنقر
ترکی سیا باز سیهباز از مرغان شکاری، شب سیاه
فرهنگ لغت هوشیار